جدول جو
جدول جو

معنی سخت گیری کردن - جستجوی لغت در جدول جو

سخت گیری کردن
سخت گرفتن، مشکل گرفتن، عفیف بودن، سرسخت بودن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ سَ رِ زُ سُ خَ کَ دَ)
کارهای اشخاص خل را بجا آوردن. اعمال اشخاص خل را انجام دادن. دیوانگی کردن. خلبازی درآوردن. (از یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از جفت گیری کردن
تصویر جفت گیری کردن
((جُ. کَ دَ))
آمیزش، جماع کردن حیوانات
فرهنگ فارسی معین
بنزین زدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد